خسته و کوفته میاد خونه
آروم کلیدو تو در میچرخونه
و تو مثل هرشب انتظارشو میکشی
میبینی بی حوصله بهت سلام میکنه!
تنهاحرفی که میزنه: من یه دوش میگیرم میخوابم ........
خونه تو سکوت مطلق فرو میره!
حتی صدای تیک تاک ساعتتم دیگه شنیده نمیشه!
ناراحت میشی عصبانی حرص میخوری
باخودت زیرلب میگی به من چه!! کوه که نکنده سرکار بوده
میشینی رو مبل ولی باز بلند میشی
و میری تو آشپزخونه لیوان شیرکاکائو رو پر میکنی میزاری رو میز
باخودت میگی میزارم رو میز! خود خسته اش تنهایی بخوره
دوتا دست رو دور کمرت حس میکنی
سرتو برمیگردونی هنوز اخم تو صورتته
داره میخنده و میگه کی دیدی من بدون تو لیوان شیرکاکائومو سربکشم!!!؟
جواب نمیدی و هنوز اخمالویی
بزنه زیر خنده و بگه: آخه قهرم بلد نیستی....
من که میدونم دلت برام تنگ شده...
بغلت کنه و بلند داد بزنه
دیـــــــــــوونـــــــــه تو واسه من همه دنـیاییــــــــــــ
بخندی
بلندبخندی
بخنده
بلند بخنده....